نمیخوام بگم خداشاهده من خفنم ولی خونه ی ما جای تاپ خانوادم اوکی، ولی نامزدم خونشون تو روستاهای اطراف بود ولی خوب عاشقش بودم از رو عشق و عاشقی خیر سرم رفتم جلو خودش دستش به دهنش میرسید ،گفتم تو دلم ادم بخاطر عشقش کوتاه میاد فرقی نداره خونمون کجا باشه یا خونشون کجاس دوست داریم همو ولی یهو رفتم توشون دیدم دارن منو مثل اون زنداداشش میکنن مثلاخانواده ی دختره بیچاره تو روستای نامزدم تو یه خونه ۵۰ متری مستاجر بودن منو با اون مقایسه میکردن😰اونجا فهمیدم چ غلطی کردم😰با اینکه نامزدم دستش به دهنش میرسید...ولی واقعا خانواده مهمه خودش و مادرش مثل یه خواب ترسناک بودن...میگفت میریم خونه ی اون عمم ک وضعش خوبه توام مث زنداداششم برو ظرف بشور ک اگر جایی پول کم اوردم خواستم بگیرم ازش😰😰😰😰😰😰😰دختره بیچاره گناه داشت خودشم گیر افتاده بود ولی منی ک نامزدم بهم میگفت باورم نمیشه باتو ازدواج کردم این اخریا میگفت از زنداداشم یاد بگیر تو خونه بقیه میریم کار میکنه یا از تیکه پارچه هایی ک تو کارگاه کار میکنه واسه خودش لباس درست میکنه صرفه جویی میکنه...خانواده از خود طرفم مهم تره
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
دقیقا.... طرف تو همون خانواده ای ک میگن مهم نیست تربیت شده و در واقع تو داری با حاصل تربیت کل اون خا ...
بخدا فرار کردم یعنی...بهش میگفتم منو از اونجا اوردی تو این منطقه بعد سر اینکه نت گوشیم روشن مونده داری سر من داد میزنی😰😰😰😰😰😰همون پسری ک عاشقم بودا...اون این رفتارارو میکرد ...به هیچ وجه به سطح پایین نباید قانع شد حتی اگر تنها بمونی
اگه شوهرت آدم بود خانوادش نمیتونستن روش تأثیر بزارن
دقیقا...ادم نبود دقیقااااا واسه مشاوره ازدواج تک تک قراربود بریم جدا جدا ،دومین جلسه رفتم مشاور گفت با مامانش اومده دیروز ک جلسه ی اول بوده فک کن تو اتاق مشاوره با مامانش رفته برای مشکلش با زنش مثلا...