2777
2789

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عزیزم کاش بارون بود زودتر از اردو برمیگشتن

اون هفته بارون اومد برگشتن😒😒😒

سه روز عزای عمومی بمناسبت شهادت سردار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی اعلام شد لطفا با خوندن این امضا برای شادی روحشون صلوات بفرستید
 من اولی سزارین بودم این یکی طبیعی اصلا سرد شدم نصبتب شوهرم هنوزم لکه بینی دارم بعد۲۴ روز

آها من قبا از زایمانم میگفتم یعنی چی افسردگی بعد زایمان چه حرفا چقد مردم تیتیش مامانین و اصلا درکی نداشتم ازین قضیه ولی الان واقعا حالم بده ولی خب اگه شوهر آدم درکت کنه خیلی خوبه ولی من ازین شانسا ندارم کلا بدبخت بیچاره ام

آها من قبا از زایمانم میگفتم یعنی چی افسردگی بعد زایمان چه حرفا چقد مردم تیتیش مامانین و اصلا درکی ن ...

 من ب شوهرمم نمیگمولی  کلا کااارم گیه اس میترسم گاد شده باشم میترسم بره دنبال کی کلا فکروخیال های چرت هنوز لکه میبینی 

آخی چرا خانومی خب اگه دوس داری بگو حالت عوض شه...

بگم یه کتاب بیشتره سرنوشتم مابخاطرکااومدیم شهرغریب شوهرم تغادل روانیش ضعیف بودوکارهای سنگین نمیکردفقط دنبال نگهبانی وحراست بودتویه خانواده بی پدروتوشرایط بحرامی بزرگ شده بودباپنج تابرادرومادرکم شنواوتقریبالال😭😭خلاصه تویه شرایط بحرانی وسخت زندگیمون وشروع کردیم دوست داداشم بودهمسرم خودزنی داشت وقتی عصابش خراب میشددادمیزددستهاش وگازمیگرفت اسنرس داشت همیشه بایدخودش وتخلیه میکردخودش میگفت هاتخلیه روانی منم اونقددوسش داشتم اصلابه روم نمیاوردم سرکوچکترین مساعل من ومیزدومیبردمینداخت دم دره خونه بابام توخیابون من ومیزددست خودش نبودهابعدیه مدت پشیمون میشد

من ب شوهرمم نمیگمولی  کلا کااارم گیه اس میترسم گاد شده باشم میترسم بره دنبال کی کلا فکروخ ...

دقیقا شرایطت مثل منه منم همش ازین فکرو خیالات دارم منم لکه بینی دارم هنوز من میگم شوهرمودوستم نداره منو چند بار مثل دیوونه ها بهش گیر دادم گفتم بگو کی تو زندگیته اگ منو نمیخای بگو گریه میکردم باورت نمیشه خودمم الان باور نمیکنم چرا این حرفارو میزنم کلا داغونم نمیدونم چمه...

بگم یه کتاب بیشتره سرنوشتم مابخاطرکااومدیم شهرغریب شوهرم تغادل روانیش ضعیف بودوکارهای سنگین نمیکردفق ...

خلاصه بچه دارهم نمیشدم به زوردواودرمون گیاهی وشیمیایی ونظرونیازدرتاپسرپشت سرهم اوردم خیلی هم باشعورومهربون ولی اونقدرتوخونمون دعوابوده ایناهم کلاخشونت طلب وخشنن

ببخشین برامن زیاده دردام ولی بزارین بگم تااروم شم

خلاصه بابدبختی های زیادک نمیشه همشونوشت اومدیم اینجاوقتی هم اومدیم اینجاکلاازخانواده دورشدم شوهرعصبانیم بیشترازهمیشه اخلاقش بدشدهیچوقت باماجایی نیومدوخرجی نمیدادمستاجربادوتابچه کارش هم ازدس دادهمش توخونه بیچاره بچه هام همش دعواکتک کاری گریه زاری پسرهام یکی ۹سالشه یکی ۸ساله دیگه دیدم بچه هام افسردگی گرفتن زددماغ پسرم وشکست یه همسایه داشتیم گفت بودازگاه میدیدن ک چطوری هوارمیزددادوبی دادمیکرد

خلاصه بابدبختی های زیادک نمیشه همشونوشت اومدیم اینجاوقتی هم اومدیم اینجاکلاازخانواده دورشدم شوهرعصبا ...

رفتم دادگاه وتفاهمی جداشدم بچه هامم ورداشتم برامهریم بااین همه مشکلات هیشکی پشت وپناهم جزخدام نبودبخدااونقدرمعجزه های خدارودیدم ها

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز