خانما یه پسری از خواهر شوهرم خواستگاری کرد
خیلی همو میخواستن و...
بعد از 2ماه پدرش گفت من راضی نیستم خلاصه بهم زد جریان رو
دیروز صدای جیغ و هوار آومد رفتیم تا خونه عموی همون نامزد خواهرشوهرمه پشت در پرسیدم چی شده گفتن(پدر نامزد خواهر شوم فوت شده)
دقیقا پشت در همون لحظه مادر شوهرم چنتا کل کشید
و گفت بریم خونه
اونا هم جیغ میزدن
اینم بگم توی روستا اگه نامزدی بهم بخوره دختر یطوری بدنام هست