الان با وویسش زدم زیر گریه مثل دیوونها
بهش گفته بودم چرا نمیای وویس فرستاده بود یکم امشب شیفتم دیر تموم شد 12 راه میوفتم خونه تو بخواب بیدار بودی حرف میزنیم
نمیدونم چرا یهو زدم زیر گرییه
چون من تو دلم خیلی وقتا میخواستم از این زندگی جدا شم همش اذیتش میکنم حتی بخاطر نیاز اصلیشم مدام میپیچونم و هی اذیتش میکنم
از رفتار باهاش که نگم همش میگم چرا با فلان دختر ازدواج نکردی چرا اینکار کردی چرا اینجور گفتی اینجوری به من نگو اینکار نکن 😔 کاش بمیرم همین 💔 امشب میخواستم در مورد یه موضوع باهاش صحبت کنم که نمیتونم اینجا بیانش کنم واقعا نمیتونم اینجا بگمش مربوط به زندگی خودمونه خیانت و اینام نیست..
لطفا بهم دلگرمی بدین امشب 🖤😢