2777
2789

صبح میام سرکار سرشار از انرژی و انگیزه ام میگم برم خونه فلان کارا رو انجام میدم به خونه زندگیم و خودم می رسم کلی کار هنری انجام میدم دیگه گوشی نگاه نمی کنم و ..‌.

بعد تا می رسم خونه ناهار می خورم انگار صد کیلو وزنه بهم وصله تا شبم هنر کنم فقط شام و ناهار فردا رو آماده می کنم بازم بقیه کارا و تصمیمات از روزی به روز بعد منتقل میشه و انجامشون نمیدم انگار وقت ندارم برا هیچی اما حساب می کنم از ظهر که میرم خونه تا آخر شب وقت هست اما من همون شام و ناهار پختنم دو سه ساعتم رو می گیره انگار همه کارام کش میاااااد تا می بینم شب شده. حسرت دارم مثل بعضی خانم ها فرز و زرنگ باشم 

هیچ رنجی بالاتر از این نیست که خوشبختی رو نداشته باشید که میتونستید داشته باشید!

نمی دونم چطور بعضیا تو دو ساعت همه کاراشون رو می کنن و غذا می پزن من همون غذا پختن دو ساعت وقتم رو می گیره حداقل. احساس می کنم خیلی کند هستم 

هیچ رنجی بالاتر از این نیست که خوشبختی رو نداشته باشید که میتونستید داشته باشید!

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

یه پاتو بردار دوست من یعنی یا حسرت نخور یا دیسیپلین رو اجرا کن هرچقدرم طاقت فرسا باشه

آره واقعا من دیسیپلین ندارم و زود هم خسته میشم. از بچگی عادت داشتم همه کارام رو انقدر کش می دادم تا آخر ولش می کردم کلا 

هیچ رنجی بالاتر از این نیست که خوشبختی رو نداشته باشید که میتونستید داشته باشید!
والا بعد از کار ادم فقط دلش میخواد لش کنهکار هنری چی بلدی؟آیا از انجامش انرژی میگیری ؟

آره عاشق کار هنری هستم خیلی چیزا هم بلدم بافتنی، خیاطی و ... اما به قول شما بعد کار همش میخوام لش کنم یه گوشه 

هیچ رنجی بالاتر از این نیست که خوشبختی رو نداشته باشید که میتونستید داشته باشید!
آره واقعا من دیسیپلین ندارم و زود هم خسته میشم. از بچگی عادت داشتم همه کارام رو انقدر کش می دادم تا ...

پس کمالگرا نباش و مدل خودتو بپذیر

کاش میشد از مردگان پرسید : آیا بالاخره رنج پایان یافت؟ 

اینا نتیجه اضطراب درونیه که دیده نمیشه ولی توان آدمو میگیره

مثلا اضطراب در مورد چی؟ من خودم فکر می کنم کارای خونه بهم استرس میده مخصوصا غذا پختن چون شوهرم بدغذاست و هر چیزی نمی خوره تو کار خونه هم کمک نمی کنه و اینکه تو دعوا و اینا خونه داری و آشپزیم رو زیر سوال برده یه جوری هم از کار خونه بیزارم کرده چون می دونم فوق العاده قدرنشناسه هم اینکه خوب مجبورم هر روز این کارا رو انجام بدم که قضاوتم نکنه

هیچ رنجی بالاتر از این نیست که خوشبختی رو نداشته باشید که میتونستید داشته باشید!
پس کمالگرا نباش و مدل خودتو بپذیر

مشکلم اینه که نمی تونم این مدلی خودم رو قبول کنم 😔 هر روز با خودم کشمکش دارم و احساس ناکافی بودن و هدر رفتن عمرم رو دارم

هیچ رنجی بالاتر از این نیست که خوشبختی رو نداشته باشید که میتونستید داشته باشید!
مشکلم اینه که نمی تونم این مدلی خودم رو قبول کنم 😔 هر روز با خودم کشمکش دارم و احساس ناکافی بودن و ...

خوب اینجوری ضعف اعصاب میگیری 

نمیشه که مدام با خودت درگیر باشی

کاش میشد از مردگان پرسید : آیا بالاخره رنج پایان یافت؟ 

خوب اینجوری ضعف اعصاب میگیری نمیشه که مدام با خودت درگیر باشی

آره ضعف اعصاب گرفتم دقیقا

می خواستم ببینم کسی مشابه من بوده که رو خودش کار کنه بهتر بشه یا من باید قبول کنم که اینطوری هستم و الکی بگذرونم عمرم رو تموم بشه 

هیچ رنجی بالاتر از این نیست که خوشبختی رو نداشته باشید که میتونستید داشته باشید!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792