تلخی داره همش نیش و کنایه میزنه و حرف دراره مثلا جلوش پات پیچ بخوره میره میگه طرف پاش شکسته کلا شر درست میکنه همش رفت و آمدی باهاش ندارم فقط خونه مادرشوهرم همو میبینیم من 12ساله عروسشون شدم 3بار خونش رفتم اونم یبار خونه خریده بود سرخونه نویی بردم یبار بچه سومش دنیا اومد رفتم دیدنش یبار نذری داشتن رفتم ولی اون ماهی یبار رو میاد خونم امروز زنگ زد گفت عصری دارم میام اونجا گفتم ببخشید خونه نیسم بیرون کاردارم واقعا هم خرید دارم امروز ولی میدونم فردا زنگ میزنه میخاد بیاد چکارش کنم ک نیاد اصلا دوساعت پیش زنگ زده ها ولی هنو تپش قلب دارم از دسش