چند شب پیش که تو ماشینش سیگار دیدم ازش قول گرفتم دیگه نکشه حالا دیشب یه لحظه در داشبورد رو باز کردم یه پاکت جدید سیگار دیدم توش سیگار هارو انداختم بیرون ولی هیچی نگفت و اصلا براش مهم نبود هرچی فندک داشت هم انداختم بیرون یهو عصبانی شد یه لحظه خواست دستمو پیچ بده ولی نکرد دوباره یه فندک دیگشم دیدم اونم انداختم بیرون هی داد میزد و اینا یدونه زد تو گوشم بعد فوشم داد منم همون فوش رو به خودش دادم دوباره زد تو گوشم لیوان هایی که رو پام گذاشته بودم هم شکست زیر پام پر شد از شیشه گرفت موهامو کند منم همش گریه میکردم ولی اصلا به من توجه نمیکرد..بعد بهش گفتم یه جا وایسا حرف بزنیم و بهش گفتم باید بریم ماه عسل برگردیم بعد جدا بشیم بعد یهو گریه کرد و گفت نمیتونم طلاقت بدم دوست دارم چرا عصبانیم میکنی چیکارکنم ازم جدا نشی و اینا خلاصه خیلی گریه کرد و ناراحت بود💔
الان چیکارکنم میشه بگین جدا بشم ازش یانه