یه روزی من بیشتر از استارتر خون جیگر میخوردم
ولی زندگی به من یاد داد توی رابطه شوهرم و خونواده و فامیلاش دخالت نکنم
زندگی به من یاد داد چیزی که شوهرمو ناراحت نمیکنه منم ناراحت نکنه چیزی که اون لخاطرش حرص نمیخوره منم حرص نخورم علل الخصوص که مربوط به خونواده شوهر هم باشه...
عجب زور میگه شوهرت😕
11تومن پول اب؟مگه چیکار کردهههههه
چرا خونتون دست پدرشوهرته؟
چرا خودش مایحتاج بچه رو فراهم نمیکنه
این دفعه هم کوتاه بیای باید تا اخر عمر سواری بدی
شوهرت بی لیاقته و همراه نیست این مرد خیلی اذیتت میکنه یعنی واقعا پیرت میکنه اصلا ملاحظشو نکن طلاهاتم نده چون اون بالاخره این خونه رو میفروشه مگه چه گناهی کردی که گیر این خانواده افتادی اونا مالرو خوردن خوبه هستن تو طلا فروختی قرض کردی خونه خریدی با نداریاش زندگی میکنی بده هستی ولش کن بابا آدم نیست
من اوایل یکسره با شوهرم درگیر بوپم فک‌میکردم خونه بابامه ک هرچی میگفتم‌بگن چشم هرچی لجبازی‌کردم هرچی غر زدم بدتر شد شوهرم از روزی ک یاد گرفتم اروم باشم و دستوری حرف نزنم با شوهرم الان بدون من اب نمیخوره بدون مشورت گرفتن از من هیییییچکار‌نمیکنه‌خونع‌پدر مادرش بدون من پاشو نمیذاره ماشینش سلیقه منه خونش همینطور در صورتی ک ما اوایل ازدواج فقط همو تیکه پاره میکردیم خانوما کوتاه بیاین بقراااان هیچکس شوهر ادم نمیشه حتی همون معتاد بابای بچه هامونم بیایم قبول کنیم بچه هامون بهشون نیاز دارن خونه برادرت یک هفته‌میتونی بمونی خونه پدرت نهایت یکسال بعد دلت خونه خودتو میخاد اسم طلاق و نیارین شوهرتونو جذب خودتون کنین
منم با اصرار خونه خریدم شوهرم میگفت ول کن بابا اجاره میشینیم دیگه در حالی که اگه میخواستیم اجاره نشینی کنیم باید میرفتیم حاشیه شهر دیگه پولمون با شهر نمیرسید
همه چیمو فروختم حتی چرخ خیاطیمو فروختم ترمه جهازمو فروختم عتیقه های بابابزرگم مامانم داد کلی وسیله داد مامانم تو دیوار ظرف و ظروف فروختم
حالا الان شوهرت داغه حالیش نی چه کاری گردی براش بعدا میفهمه وقتی بدهی های خونه تموم شد حالیش میشه که اجاره نداده پول اجاره میره تو جوب بدهی رو میدی ملک میمونه برات
منم وقتی اصرار به خونه خریدن میکردم شوهر میگفت تا دوسال حرف هیچی نباید بزنی حتی یه وعده ساندویچ نخوردیم هیچی نخریدم هیچی
اونم غر میزد الان که قسطاش تموم شده فهمیده چی کار کردم براش یک سال و نیم دوییدم کلی کتکم میزد که چرا میگی خونه بخریم ولی من کوتاه نیومدم
دقیقا برادرشوهر منم زمینی که با شوهرم شریکی داشتن رو زده بود به نام زنش اونم پس گرفتم
