سلام دوستان عزیز نی نی سایت
یکی از مشکلاتی که معمولا روابط سمی داره اینه که با اینکه می بینیم داریم اذیت می شیم ولی از اون رابطه بیرون نمیایم.
هر کسی دلیل خودش رو داره که معمولا در یکی از این دلایل پنهانه:
ترس از تنهایی:
خیلیها فکر میکنن اگر این رابطه را ترک کنن، تنها میشن. یا مثلا بی خرجی می مونن. اما آیا تنهایی بیرون از رابطه، سختتره یا تنهایی در رابطهای که باید مدام نقش قربانی رو بازی کنی؟ و شاید حتی برای گرفتن خرجی باید شب و روز التماس کنی.
احساس گناه:
میگه: اگر طرف مقابل تغییر کرده باشد چی؟ اگر اشتباه کرده و من اون رو نبخشم، ناعادلانه نیست؟
اما مسئله این نیست که نبخشی، مسئله اینه که آیا رفتار اون، طی این مدت تغییر کرده یا نه؟
وابستگی عاطفی:
گاهی ریشههای رابطه اونقدر عمیق شده که جدا شدنش دردناکه. اما موندن در رابطهای که روح تو رو داره فرسوده میکنه، دردناکتره.
شرطیشدن به درد:
گاهی درد اونقدر عادی میشه که تبدیل به بخشی از روزمرگیات میشه. فراموش میکنی زندگی بدون ترس، کنترل، تحقیر، یا بیتوجهی چه شکلیه. و این بستگی به اشخاص داره که آستانه تحمل درد شون تا کجاست.
اگه احساس می کنی درگیر رابطه سمی شدی و حالا داری این مطلب رو می خونی، شاید این پیام، یه نشونه و تلنگره که به خودت بیای و برای خودت مرز سالمی بذاری.
با احترام