بچها حالم خیلی بده میخوام جریانمو واستون تعریف کنم.. خیلی وقت پیش ی پسره بود خیلی خیلی اصرار داشت باهم باشیم دقیقا ۵ ماه طرفو نگه داشتم و دیگه منم واقعا دلم واسش رفته بود و انگاری عاشقش شده بودم دقیقا ۸ ماه پیش باهاش وارد رابطه شدم رابطه مون مجازی شروع شد ولی حضوری ام بودیم باهم من چند وقت نمیتونستم بیام بیرون از خونه و پدرم واقعا سخت گیر شده بودن رو این موضوع برای هیمن جریانو با ایشون درمیون گذاشتم گفت اشکالی نداره درکت میکنم فلان و بیسار.. دقیقا ۵ روز پیش ۲۴ ساعت پیامی ازشون دریافت نکردم و...
و دقیقا ۲۴ ساعت بعد پیامم دادن و گفتن تو به من اعتماد نداری... چرا باهام نمیای بیرون چرا اینطوری میکنی نمیدونم بهونه بود یا چی ولی از اون شب به بعد نه پیام سین زد نه پیام داد تا امشب
لایکم کن
ی خانومی ام چند وقته پیامم میده و میگه دوس پسرت الان با منه و به تو خیانت کرده نمیدونم باور کنم یا نه ولی صد بار به خودش گفتم و گفته نه من با کسی نیستم نمیدونم باور کنم یا نه این یکیو
امشب رفیقم سر ی کاری پیامش داد و سریع جوابشو داد شروع کرد به تخریب کردن من و گفت به من اعتماد نداره و این چیزا و از نظر من رابطه ایی که اعتماد توش نباشه رابطه نیست دقیقا منظورش از اعتماد این بود که باید حتما حتی شماره مامان و بابامم داشته باشه و سر این بیرون نرفتنا اینطوری شده نمیدونم الان مقصر کیه میشه راهنمایی کنید؟
به نظرم کات کن عزیزم
این آدم دنبال کاته خودت تموم کنی راحت تر فراموشت میشه..
چی بگم والا
میشه تاپیک آخر منم بیاین
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
