ادم بدی نیست ولی بعضی وقتا اخلاقش مثل بچهاس و گندمیشه وقاطی میکنه
من باردارم ۷ ماهه هستم
امشب شدید دلم هوای هئیت رفتن وکرده بود
شوهرم تابهش بگم بریم بیرون مارو بیرون زادگاهش خونه عموهاش که با ما ۴۰ دقیقه فاصله دارن تو شهرستان کوچیک میشینن
خلاصه بهش گفتم بریم هیئت خیلی دلم هوای هیئت کرده اول گفت باشه بعد گفت بریم روستا اونجا هیئت های محلی زیاده(همون زادگاه شوهرم)من میدونستم که چیزی نیست یا فقط صبح
گفتم خب اونجا چیزی نیست همین توشهر کلی هیئت هست گفت توشهرنمیرم همه اینجا اومدن براخوشگذرونی وچشم چرونی
گفتم هرکی با نیت خودش اومده خلاصه مارو برد شهرستان تارسیدیم دید چیزی نیست گفت بریم خونه فلان عموم گفتم نه بعد گفت خونه فلان یکی عموم بازم گفتم نه وگفتم چرا باید همش بریم خونه کسی من امشب دلم میخواست برم هیئت نه مهمونی
داد زد گفت نمیرم هیئت ها و شبه خوانی همش فساده وچشم چرونی و افتضاحن
خلاصه منم طاقتم طاق شد چون ازوقتی ازدواج کردم تودلم مونده محرم وبرم هیئت یا عیدو توهمین شلوغیش برم بازار منم ااینارو گفتم وگفتم خفم جوونیم داره تموم میشه وهمه چی حسرت میمونه
اونم قاطی کرد هی برا خودش بافت ودوخت و چرت و پرت زیاد گفت واخرگفت همین که هست نمیخوای برو خونه اقات(حرف همیشگیشه)گفتم باشه برسون اونم رسوند ورفت نیم ساعت پیش
وای خیلی حالم بده نمیخوام خونوادم بفهمن