همون لحظه نه ولی کلا نه تنها واسه خودم واسه همه دیدم ک خدا چقدررر قشنگ جوابشو داد واسه همین هیجوقت کسیو اذیت نمیکنم چون خدا میبینه
چن سال پیش دقیقا دم عید بود این جاریم چند بار هی برای اینکه من جدا شدم و با همسرم ازدواج کرد چیزی میگفت اون روزم خیلی با حرفاش ناراحتم کرد جوری که اصلا اروم نمیشدم و همش گریه میکرد دقیقا سال بعد تزدیک عید دخترش طلاق گرفت از طلاق دخار اون خوشحال نیستم ولی از اینکه بی حواب نموندخوشحالم
ن دلشکستم هرکی اذیتم کنه نفرین کنم میگیره چون یتیمم برا کار رفته بودم تهران خونه خالم ی چند روز صبونه میرفتم سرخیابون کیک و شیر میخریدم نهارم الویه شبم بستنی خریده بودم ک نگه غذا میپزم فقط برا خواب...ی شبه جمعه ک شرکت نبود خالم نهار درست کرد شامم ازش گذاشت بعد فرداش دخترش زنگ زده بود با ی لحن چندشی میگفت اه اومده اینجا باید واسش شام نهار درست کنم باباهم نداره دلم خیلی شکست ...۸ماه بعد عروسش فوت شد و بچه هاش موندن رو دست این دیگ نتونست غر بزنه شام و نهار
ن خالم چندشه دختر خالم زنگ زده بود حال مادرشو بپرسه تازه میخاست دعوت کنه ک خالم اونطوری گفت چون دختر خالم خیلی پولدارن و دختراش همه پولدارن جلوشون خجالت کشیدم😢ولی اخه فقط یبار نهار بودم مادرمم میگفت میخاستی نری ب درک خیلی بیپول بودم از اون کار اخراج شدم و رو کردم به مولام حضرت عباس و امام حسین گفتم ی کاری تو شهرمون باشه اینقدر منت سرم نذارن اذیتم نکنن بخدا ی کاری کردن کارستون کارم سخته ولی بدون منت
عزیزم خیلی صحبت کردم شرمنده دلم پر بود
منم یجورایی میشه گفت پدر بالاسرم ندارم. برای همین هرکی از راه میرسه فکر میکنه میتونه اذیتم کنه. پدر شوهرم بعد از زایمان خیلی اذیتم کرد. مامانم بهش گفت با دخترای خودتم همین کارارو میکنی؟ اونم گفت اونا دخترای خودممم. قلبم شکست. هر وقت اذیتم میکنند به یه امامی پناه میبرم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
33 ثانیه پیش
34 ثانیه پیش
34 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
