من باردارم بعد مامانم خیلی آدم خوش ذوقیه و بچه منم اولین نوه شون میشه
خدایش مامان بابام هردونفرشون آدمهای دست و دلبازین
بعد مامانم با ذوق ب زندایی م گفته آخ جون حالا باید برم سیسمونی بخرم
( ما رسم داریم خانواده دختر بده سیسمونی رو ، گفتم اگر شما رسم ندارید بدونین )
زندایی م گفته واااا چرا تو بخری، بذار اونی که ساخته بده😐
بعد گفته لازم نیست حالا همه چیزم براش بخری
مامانم گفته عاره خودش رفته کالسکه و کریر دیده و اینا
گفته وااااا کالسکه میخواد برای چی، اینکه پیاده جایی نمیره با ماشین میره همه جا، کریرم امن نیست ولش کن 😐😐😐
من نمیدونمممممم آخه مگه تو قراره بدی ک حرص میزنی 😐
بخدا آنقدر خودشون وضع مالی خوبی دارن دایی م خیلی پولداره ، بعد زندایی م ی بار نشد به کله ش رنگ مو خوب بذاره ، همش زرد عقدیه خودش میخره میذاره
ب پسرشونم ب زور کمک مالی میکنن تازه ازدواج کرده
خونه بهترین جای شهر با متراژ بالا دارن ، نمیدن ب پسرشون میگن اول زندگی براشون بزرگه خونه ، برن اجاره قدر پول داشته باشن😐
وای خیلی بدم اومده ازش 🫠🫠🫠🫠🫠🫠🫠