2777
2789

من پارسال متوجه خیانتش شدم و چتش رو با همکارش دیدم و رفتم پیش وکیل برای طلاق،اما چون عید بود گفتن بعد 20 فروردین بیا ،که اونجا ی دعوای مفصل با شوهرم پیش اومد و به غلط کردن افتاد و منو بزوررر برد مسافرت، خلاصه من با خودم فکر کردم و فقطططط بخاطر بچم تصمیم گرفتم بمونم، اما دیگه هیچ احساسی بهش ندارم و بخاطر تصمیمی ک گرفتم حفظ ظاهر میکنم ،اونهایی ک بخاطر بچه موندن میفهمن یعنی چی. 

قبل اینکه من متوجه بشم همسرم مدتی بود با من سر هرچیز کوچیکی دعوا میکرد و همش وقتی میومد خونه بدخلقی و اخم و تخم میکرد درصورتیکه پشت تلفن خوب بود، اما میومد خونه دیوانه میشد و من میدیدم ک این از صبح تا شب ک میشد هی حالاتش بدتر میشه، و همش میگفت به من ک از تو خوشم نمیاد یا امروز با تو لجم اما نمیدونم چرا دوست دارم باهات دعوا کنم قهر کنم اما نمبدونم چرا ...


من بعدچند ماه  از تصمیمی که کرفته بودم به خانمی تماس گرفتم که ف ال  میگرفت و چون دیده بودم برای چندتا از آشناها درست دراومد منم تماس گرفتم و ایشون فقط اسم و مجرد یا متاهل بودن منو پرسید، و بعد گذشته رو کاما و درست بهم گفت که همسرت وقتی میومده خونه انرژی منفی بهش وارد میشده و همیشه با تو دعوا میکرده و چه و چه و چه  که همه حالات شوهرم رو درست گفت  که یکی براش جادوی سنگینی نوشته که شما از هم طلاق بگیرین( قبل اون ماجراها باز ما ی دعوای خیلی بدی داشتیم که به خانوادمم کشیده شد ) اما موفق نشده ولی خیلی سنگینه،  و حتی در مورد آینده هم گفت که از ساختمون مادرشوهرت بلند میشی که من اصلا باور نداشتم چونکه اصلا امید به مستقل شدن نداشتم و همسرم میگفت تا آخر اینجا هستیم اما طبق همون ف ال  تا مدت 7 ماه بلند شدیم...


 حالا اما(الان توی پست بعد میزارم طولانی نشه )

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

حالا  اما دوباره مدتیه شوهرم مثل قبل شده همونقدر عصبی و پرخاشگر و دیوانه و میگه من الان با تو لجم دوست دارم باهات دعوا کنم، نمیدونم چرا... و باز تا میاد خونه دنبال دعوا هست... رفتاراش غیر عادی هست طوریکه باور دارم بیماره...

مثلا دیشب من بچم رو برده بودم کلاس،  کلاس تو خیابون 16 ام بود ،ب من زنگ زد که بیا سر فلان چهارراه ،بعد من رفتم،  زنگ زد من سر خیابون 14 هستم ،گفتم من اونو رد کردم، یکهو چنان وحشی شد شروع کرد ب فحش دادن ک خیابون یکطرفه هست تو عقلت نمیرسه و منم گفتم خودتی گفتی بیا سر چهارراه، واااای اگر میدین ک چجوری داد و بیداد میکرد سر این موضوع ک انگار چی شده، حالا فاصله ای هم نبود گفتم خودم میام خب نزدیکه اما چنان دادی میزد پشت گوشی انگار کار ناموسی کردم... و بعد هرچی زنگ میزدم ک خب من الان چیکار کنم برنمیداشت، منم مجبوری مسیر رو گرفتم سمت خونه مامانم، ک باز بعد چند دقیقه اومد سوار مرد و برد خونه مامانم گفت اعقاب منو بهم ریختی باید چند شب بری خونه مامانت حق اومدن خونه رو نداری

خلاصه منم گفتم من نمیرم و فلان ، ک گفت ب و چند ساعت بعد میام، ک بعد یک ساعت اومد دنبالمون، بچم هی باهاش حرف میزد اما حتی به بچه هم نگاه نمیکرد و محل نمی‌داد... یعنی تا اینقدر احمق و بی مهر و روانی هست که با من قهره اما همیشه به بچه هم محل نمیده و اونو عذاب میده،، 

اومدیم خونه  یکم با بچه گرفت، بچم داشت باهاش میگفت با مامان خوب باش برگشت گفتم من مامانتو دوست ندارم، منم جا انداختم بخوابیم دخترم اومد تسک باباشو بندازه گفت بابا کجا بخوابه من گفتم هرجا دوست داره، یکهو باز دیوانه شد و لباس پوشید که بره، دخترم گفت بابا کجا میری گفت من میرم از خونه دیگه هم نمیام، بخدا نمبدونبد دخترم چقدر بهس گفت نرو، اما نگار با بچه هم لج و دعوا بود محلش نداد رفت،  دیدم دخترم دراز کشید به گریه که بابا رفت دیگه نمياد  هی میگفت اگر من دیگه بابا نداشته باشم چی؟ اگر بابا بره یک زن دیگه بگیره 😔😔آخ ک دلم کباب شد برای بچه 4 سالم ازین قلب نگران و ترسیدش که دوست داره خانواده کنار هم باشن...

بچم رو خوابوندم و خودش هم بعد ی ساعت اومد خونه خوابید .صبحم رفت سرکار...



خانوما واقعا رفتارش نرمال نیست من دارم حس میکنم و میبینم و میفهمم که عادی نیست و بیماره ،کاملا مشکل روانی داره، 

من بخاطر بچم تصمیم ب موندن یکبار فرصت دادن گرفتم ، اما داره گند میزنه... داره بچه رو نابود میکنه با این دیوانه بازی هاش... مثل قبل داره میشه همون موقع که ف ال گیره گفت جادو شده ... منم الان ک دوستش ندارم و منتظرم که اتویی ازش دستم بیاد و کار رو یکسره کنم ...اما خب تا اونموقع نمیدونم چقدر طول میکشه، شاید هیچ وقت، ولی نمیشه با ی بیمار جادو شده سر کرد،  چیکار کنم؟ بنظرتون چه اتفاقی افتاده

خب برو طلسمش باطل کن البته پیش هرکسی نرو

پول ندارم ، ی مقدار پس انداز داشتم برای چکش ازم گرفت و پس نداد، در حال حاضر اس و پاسم، اونی هم ک اون گفت قیمتش بالا بود میلیونی از کجا معلوم هم درست دربیاد چون خود خانمه انجام نمیداد آدرس یکی دیگه رو داد

فا ل  جادو اینا رو به زندگیت باز نکن

بجاش توی خونه سوره بقره و قرن پخش کن بذار صدای اذان تو خونه راه بیفته

بخدا نزدیکتر شو

این کارا که بکنی هیچ چیز و هیچ کسی نمیتونه بهت آسیب بزنه

خدایا من از تو ، تو را خواهم و بس
فا ل جادو اینا رو به زندگیت باز نکنبجاش توی خونه سوره بقره و قرن پخش کن بذار صدای اذان تو خونه راه ...

منکه پیش کسی نرفتم برای دعا و جادو،  ی ف ال معمولی گرفتم 50 50 بود...  من دعا و قرآن بخونم ولی وقتی همسرم نمیخونه و خودش دوره و یکی دیگه براش جادو زده کاری از دست من برنمیاد وگرنه خودم کلی چیزای قرآنی بلدم

سلام خواهر گلم، به هیچ عنوان تاکید می‌کنم به هیچ عنوان پای جادو جمبل رو به زندگیت باز نکن که نه تنها خودت بچه ات هم گرفتار میشه بخصوص این پولی ها که خیلی‌هاشون اگر هم درست بگنه از طریق اجنه هست که به صلاح نیست.

در مورد شوهرتون من احساس می کنم دلیل به هم ریختگیش اصلا دعا و جادو نیست.

سلام، متاهل، مهندس، دانشجوی دکتری، روانشناس نیستم، در حد تجربه و مطالعه ام مثل یه دوست خوب مشاوره میدم. لطفا اگر احساس کردید میتونم کمکتون کنم، فقط برای مشورت و همفکری درخواست دوستی بدهید نه هیچ چیز دیگه ای. ممنون

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز