دوستان من نامزدم بعد با بدبختی خونه ساخیتم هنوز جهیزیه نخریدیم امروز صبح باهمسرم بحث شد گفت بعد ازدواج بیایم خونه مادریما نهار شام یاهم بمون خونه نون خشگ بخور من حتی خرج خوراکتم نمیتونم بدم بعد پدر شوهرم از اون ادماس با نگاهش میگ فقط گمشو برو خونتون مادر شوهرم میگ زود ازدواج کنید جداسیما همش میگ قشنگ فهمیدن خستس ازمون حالا فکر کن این خفت تحمل کنم بعد عروسیم فکر کن برم تحمل کنم بعد میگ همسرم برای ادامه زندگی باید مطیع باشی نظرتون
البته با این تعریفی که از مادر و پدرش کردی بزار بره اونجا تا پرتش کنن بیرون و یه عمر ضایع بشه
نظرات ما از پرسه زدن در شبکه های اجتماعی سرچشمه میگیرن ،نه مطالعه کتاب ها ....این تقلید از دانایی ،درواقع الگوی جدید نادانی است ........... اینستاگرام پرشده از رقص یه مشت زن و شوهرخل و چل که باقر کمر،صاحب خونه و ماشین میشن،اونوقت دانشگاه رفته هامون یا تو اسنپ کار میکنن یا پیک موتوری........