عرضم به خدمتتون تقریبا 14 سالم که بود با مامانم رفته بودیم بیرون خرید کنیم که یه خانومی اومد کوبید به ماشین مامان (مادر شوهرم) من زیادم چیزی نشد فقط سپر خراب شد و چراغ شکست 😑 بعد اومد پایین گف معذرت میخوام و فلان هر چی خسارت باشه میدم و فلان دیگه این شد که شماره هم رو گرفتن و بعد از مدتی استارت دوستیشون خورد بعدش فهمیدیم مادرشوهرم خرازی و اینا داره و کنارش هم لباس زنانه میفروشه بعدشم که مامانم میرفت ازش خرید میکرد و مینشستند صحبت میکردن و بعدش رفت و آمد های خانوادگی شروع شد اون موقع شوهرم 23 سالش بود که همو دیدیم روز اول نگاه من میکرد اما نگاهشو میدزدید بعدشم یه سلامی کرد و رفت بیرون خلاصه ک جوری شد یا مادرشوهرم میومد خونمون یا ما میرفتیم اااااما شوهر من تو ماشین مینشست حتی چند ساعت ولی داخل نمیومد فقط مادرش میومد (بعدا اعتراف کرد بخاطر من میومده😂 که فقط چند لحظه من بیام دم در منو ببینه مامانم خیلی اصرارش میکرد بیاد تو اما نمیومد خلاصه مامانم شربتی میوه چیزی که بود یا خودش میبرد دم در یا میداد من میبردم یع روز از این روزا بعد از گذشت 5 ماه براش آب هویج بستنی بردم بهم شماره داد 😑😑😑💔 بقیشو بذارم؟؟؟