2777
2789
عنوان

کل زندگیم سردرگمم داستان واقعی

1600 بازدید | 35 پست

از زمانی که کوچیک بودم بخاطر مشکلات خانوادگیم بحث و دعوا و ک،ت،ک کاری دچار مشکلات روحی شدم به شدت استرسی بودم و هرکار میکردم براشون کم بود و نمره ۱۹ ضعف بود معدل ۱۹ ضعف بود کار خونه انجام میدادم حتما ایراد میگرفتن 

تا اول دبیرستان معدلم ۱۹/۸۰ بود تو یکی از بهترین مدارس شهرمون اما سه سال دبیرستان برام جهنمی بود خود ،.،.زنی و خود/:؛/ک،ش،ی داشتم بخاطر تحقیر ها و توهین هاییکه از سمت خانواده ام بود و دبیرستان تو سه تا مدرسه مختلف از محله خوب شهر اومدیم پایین شهر و حتی مهر سال دوازدهم پدرم فوت کرد 

پدری که عصبی بود یه وقتا دعوام میکرد اما خوبی هم داشت همش میگفت تاپ ترین یه رشته بشو یه روز میگفت پزشکی یه روز میگفت حقوقم خوبه و هرروز یه ساز میزد اما خیلی پناهم بود باهاش خیلی جور بودم نصفه شبا میرفتیم بیرون برام حرف میزد خیلی دوسش داشتم اونم منو خیلی دوست داشت اما خب گاها عصبی هم میشد و این تغییراتش باعث میشد من استرس و اضطراب زیادی تجربه کنم و چون نمیتونستم خودمو به اونچه که میخواست برسونم افسرده بشم و زندگی کردن و نفس کشیدنم کابوس شد برام یه موجود اضافی بودم

من سه سال دبیرستان افت معدل شدید داشتم از ۱۶ تا ۱۲

چندبار سیع کردم کنکور بدم اما نتونستم بخاطر مشکلات مالی و عدم تمرکز و …… 

دوران سختی بود تا دوباره خودمونو جمع کنیم سه سال کشید و در همون حین مامانم با آقایی اشنا شده بود که مشکلاتمونو حل کنه و من حالم بدتر میشد باعث شد که مامانم یکسال تموم تلاششو بزاره تا من ازدواج کنم ۱۵ خواستگار از دوست و غریبه و همسایه من رد کردم 

(ما بخاطر اینکه پایین شهر اومده بودیم وضع مالیمون از همسایه ها بهتر بود خیلیا بخاطر اموالمون خیلیا هم میشناختنمون و منو دیده بودن و آشنا بودیم اومده بودن اما من سیع میکردم حداقل فصل دوم زندگیمو خراب نکنم پس رد میکردم)حداقل سنم کم بود ۱۸ بودم 

خواستین بقیه اشم میگم که فصل دومه

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

لایک 

یه جایی از زندگیم قرار دارم نمی‌دونم تاوان کدوم اشتباهاتمو دارم میدم 😅🖤 دیگران من را فرد ساکتی می بینند؛درحالی که ذهنم پر از انبوه فریادهاست.💔هی ساڪت میشی هی بیشعور‌تــر میشن🤏🙃 یه جاهایی از زندگی با خودت میگی چی فکر میکردیم و چیشد 🙂 ازدواج کردنم بزرگترین اشتباه زندگیم بود 🥹

یه تصمیم آنی اما تحت فشار و تصمیمی که عملی شد

مامانم معتقد بود باید با شخصی ازدواج کنم که وضع مالی ضعیفی داشته باشه 

چرا ؟! 

چون لج داشت که برعکس اینکه همه میگفتن دخترتو به شخصی بدهذکه وضع مالیش خوب باشه تا اذیت نشه چون روحیه اش حساسه اما دوست داشت منو زجر بده

پسری که یکسال پیش هم اومده بود و از همه وضع مالی ضعیف تری داشت ( از پسر کارخونه دار و وارث پولدار و پسری که رو پای خودش وایساده بودو خرج خانواده اشو میدادو بلا استثنا همه خونه داشتن رسیدیم به پسری که خونه که هیچ ماشین هم نداشت)

پسر خوبی بود اخلاق داشت و سر به زیر 

وقتی با مامانم شرط میکردم نمیتونستم نه بیارم دست خودم نبود همیشه اعتماد میکردم از سر ناچاری ، اخه مامانم خیلی نقش قربانی هارو بازی میکرد (من دست تنهام مجبورم با فلانی در ارتباط باشم مرد که نداریم ، من خیلی بیچاره ام تو شهر غریبم وهیچکس کمکم نیست با این همه مشکلات )

یادم افتاد که سال اولی که پدرم فوت کرد من دوتا بیماری شدید گرفتم و بستری شدم و حتی عمل کردم و کلا تنها بودیم چون همه اقوام شهرستان زندگی میکردن سر همین دوست و رفیق زیاد داریم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792