همسرم ماموریته، اومدم اینجا ولی اصراری نداشتم، شوهرم هی گفت تنها نباش تو خونه؛ همه چی خوبه ولی اعصابم از تفاوت سلیقه ها خرد میشه؛ مثلا دیشب رو تشک خوابیدم احساس کردم بو میده، فرش یکی از اتاقا انقد چرکه چندشم میشه و… اصلا دلم نمیگیره اینجا باشم؛ سالهای پیش که باهاشون زندگی می کردم بهتر بودن، الان ول کردن خیلی چیزا رو
اینم بگم من شاغلم و شبا و خسته میام نمیتونم خودم دست به کار شم