من مامانم اعتقاد داره ذات بعضی ادما بده مثلا دیدمش میگه فلانی ذاتش بده هرچی بهش میگم هیچکی بد یا خوب کامل نیس رو حرف خودشه ..میگ تو خصوصیاتت مثل خونواده باباته ..خواهرات نه ..بخدا من خیلی واسش زحمت کشیدم دو سال سه دوز در هفته رفت دانشگا شهر دیگ خوار یه سالمو من نگه داشتم دبیرستانی بودم تموم عمرم فقط کار و درس فقط
بخداا دلم میخواد یه درد دل باهاش بکنم یبار درد دلت بگی کارش میشه هرروززنگت بزنه و تذکر بده هی بگه و بگه بگه فکر کردی ما خودمون خوبیم که میگی فلانی ازش دلخوری میگه مردم همشون خوبن کاری نکن ابروت بره باهاشون بساز تو با هیشکی نمیسازی.....میگه میگه میگه تا باهاش بد حرف نزنی ول نمیکنه باید داد بزنی تا دیگه تمومش کنه
دلم خونه غصه هامو گاهی به مادر شوهرمم میگم به مادرم نمیتونم بگم مادر شوهرم هم میگه اره منم مثل تو بودما ووو باهام همدردی میکنه
نه والا با خواهرامم زیاد خوب نیس اما اونا اوضاع نوجونیشو بچگیشون از من بهترره ..من کلا به فنا رفت ..بخدا صبح ک بلند میشد برنامه داشتم جارو دستمال کشیدن ..و خواهرام بچه بودن کهنه شستن اونا..دیگ هرکی تو فامیل منو میدید با ترحم نیگا میکرد حالم بد میشد
اره عزیزم میفهمت منم خیلی یختی کشیدم همش هم باید درس میخوندیم نه تفریحی نه ذره ای شادی حتی نهمون می اومد میگفت از اناق نیاید بیرون درس بخونید البته الان میگه پول نداشتیم غذا کم بود میخواستم‌مهمونا برن شما بیاید بقیه غذا بخورید 😢هم دلم براش خونه هم از دستش دلم خونه بخدا دلم براش میسوزه ولی کاری هم نمیتونم بکنم از نظر مالی الان خوبن وکمک بچه هاشو قبول نمیکنه عزت نفس داره ولی اعتماد بنفس نداره و رفتاراش کاملا غلطه
مامان منم اینطور بود دقیقا ..اعتقادش اینه تو زندگی باید پودر شی تا به جایی برسی با همین اعتقاد گند زد به زندگی من ..منم بخدا بابام باهاش دعوا میکنه دلم واسش میسوزه راهنماییش میکنمبه بابام همش میگم واسش کادو بخره باهاش خوب باشه اما از طرفی حرفاش یادم میاد ازش یدم میاد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
57 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
