خواهرشوهرای من با من کانتکت دارن
یه خواهر شوهر ناتنی دارم که نه خودش و نه شوهر و نه بچه هاش باهام سلام علیک هم نمی کنن تو خونه مادرشوهرم
منم به شوهرم گفتم چرا بیام خونه مادرت تو یه جای شصت متری همش انرژی منفی بگیرم و نگاههای سنگین رو تحمل کنم
میرم خونه مادر خودم
ولی مسیله پسر بزرگمه
اون دوست داره با پدرش بره خونه مادرشوهرم
هرچند میدونم بخاطر بازی با نوه های دیگه میخاد بره اونجا
ولی دوست ندارم بدون من باشه
شما بودید چکار میکردید