من میفهمیدم متفاوته
ساعت ها با خودش بازی می کرد، فهمش خوب بود اما بعد از یه سنی تو جمع نمی رفت همش در پی کشف یه چیزی بود تنهایی
تماس چشمی فوق ضعیف
شروع کردم باهاش کتاب کار کردن و عکس و....
سه سالش بود کلامش جون گرفت چون پیش من بود و معلم بودم سه سال و نیم خوندن یاد گرفت
چهارسالگی بردم مرکز
گفتن اوتیسمه اولش بعد یه خانم دکتر تو مرکز گفت این نابغه است، یادگیریش ماشا الله
فوق العاده روند رشدشو دیدن گفتن بیش حسه ، دکترشم عوض کردم با یه مرکز دیگه اونم گفت بیش حسه ولی خودم میدونم خیلی اوایل شدید به اوتیسم می خورد باهاش کار کردم وگرنه نمیدونم چی میشد
چهارسال و.... درگیر بودم