چقدرم اصرار کردم املت درست کنه چون این غذا روغنش خواه ناخواه زیاده میدونستم روغنش میشینه تو گلوم.ولی گفت گوجه کم داریم گفتم عیب نداره یه ذره هم رب قاطیش میکنیم قبول نکرد الانم گلوم درد میکنه .کلا این دفعه نسبت به قبلها غیر قابل تحملتر شد😥
ناراحت نباش عزیزم،اگه فرداهم قراره خونشون باشین خودتون چند تا نون با پنیری،کالباسی جیزی بگیرین ک اگه فرداهم همینجوری بی احترامی کرد ی چیزی باشه بخورین ،اگرم پرسید چرا مثلا نون و پنیر خریدین بگو گشنمون میشه گفتم ی چیزی باشه اکه گشنه شدیم بخوریم با بچه هام،بعد از اونم هیچوقت ن خونش برو،ن خونت اومد بهش احترام بذار ک سرش گیج بره
قراره با ما بیان تهران خونه ی مادرش تصمیم دارم اگه شوهرم گفت خواهرمو دعوت کن من بپیچونمش تا آدم بشه.من خواهرشوهرمومقصر اصلی نمیدونم وقتی شوهرم هر جا میره میگه غذای ساده بزار به خودت زحمت نده همین میشه دیگه.باور کن خواهرشوهرم اینجوری به شوهرش غذا نمیده چون شوهرش شکموی. ولی وقتی میبینه برادرش اینجور میگه از خدا خواسته اینجور تنبلی میکنه.منم که این وسط عروس نیستم که احترام گذاشتن به من براشون مهم نیست
من چهار روز دیگه میخواست مهمون بیاد باورت میشه تا بهم گفتن همون عصرش زدم بیرون یعنی جوری خرید میکردم خواهرم میگفت مگه چند نفر هستن گفتم ۲نفر گفت چرا اینهمه گفتم من دیگه وقت نمیکنم برم بیرون وقتی مهمون اومد و اینکه مطمئنم بیشتر از یک روز میمونن بعد چطور اینا خجالت نمیکشن اینطور پذیرایی میکنن.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
