اندازه همون هفتصدهزار برات وقت میذارم(از روی ناراحتی )
سه ماه از سال گذشته
خرجی من فقط هفتصد؟؟
منم دیگ مثل قبل ب کار خونخ نمیرسم
بهش اهمیت نمیدم
نمیدونم کارم درسته یا نه
ولی اون براش مهم نیست میگ دیگه ازاین ببعد اونم نمیدم چون توبرامون کاری نمیکنی
انگار کارگر گرفته
بچه م جوابشو داد گفت مامان زحمتمونو زیاد کشیده
دیگه ساکت شد
هرکاری میکنم ب خودش نمیاد.قهر میکنم .حرف میزنم .کنایه میزنم.با محبت میگم .خودشو زده ب خواب
بنظرتون چیکارکنم
شوهرم فکر میکنه من نباید هیچی بخوام
باید وسایل خونخ عوض نشه
غذای ساده بخوریم اونم صبح بره شب بیادنه پیشرفتی نه تفریحی
اون از اوناست ک میگه یه موکت باشه یه غذا جلوم باشه زن چندشب ی بار رابطه برقرار کنه باهام دیگه خداروشکر کنه