صبح شوهرم رفت بیرون یه ربع بعدش زنگ زد که فلانی یعنی خواهرم کجاست؟ گفتم نمیدونم لابد کلاسه دیگه خبر ندارم... گفت الان با یه پسره دیدمش جلو مغازه فلانی بودن با موتور رفتن ...گفتم نمیدونم لابد اشتباه دیدی گفت نه یه بار دیگم فلان خیابون دیدمشون گفتم شاید اشتباه دیدم ولی الان مطمئنم. گفت زنگ بزن از مامانت آمار بگیر ببین کجاس . زنگ زدم مامانم گفت دانشگاهه صبح رفته... منم دیگه چیزی نگفتم ... راستش میدونم با پسری ارتباط داره قبلا بهش گفتم و باهاش دعوام شد نهایت گفت به تو چه ...ولی به مامانم چیزی نگفتم. الان واسم بد شده شوهرم دیدش . میگه به مامانت بگو این به بهانه کلاس میپیچونه بگو من دیدمش. از طرفی دلم نمیخواد دخالت کنم از طرفی هم میگم اینجوری پیش بره آبرومون میره . نمیدونم همینجوری موندم