من تو مدرسه یه اکیپ خیلی اذیتم کردن امسال:) پشتم کلی حرف در آوردن
گفتن نازنین بو میده در حالیکه بخدا من اصلا سر این قضیه خودم از قبل حساس بودم خب رفیقام اینا خیلی سعی کردن به بقیه ثابت کنن نه اینجوری نیست ولی نشد همشون چون شلوغ کلاس بودن نمیشد فقط یکبار یکی از دوستاشون به رفیقام گفته بود به نازنین بگو خودشو درگیر نکنه اونا دیدن نازنین درس میخونه و رو بو اینا حساسه این کارو کردن خرد بشه
ولی به چیزی که میخواستن رسیدن
نصفه مدرسه رو ول کردم خودم تو خونه خوندم
از آدم اجتماعی تبدیل شدم به یه گوشه نشین که هر پنج دقیقه از آدما میپرسه توروخدا تعارف نکناااا اگه بو میدم بگو برم حموم
هرروز حمومه و از بس لباس فرم هاشو شسته بوی بدی میده نمیدونم میفهمید چه بویی یا نه البته مامانم میگه بو نمیده تو حساس شدی
و اضطراب اجتماعی که دیگه حرف نزنم درموردش بهتره :)
امروز همون اکیپ مخصوصا اونیکه پشتم حرف درآورده بود پشتم نشسته بود تو امتحان نهایی داخل دهنش تقلب بود با من از اون موقع به بعد حرف نمیزدن فقط تیکه مینداختن گفتن یجوری صاف بشین ما تقلب کنیم باشه گفتم باشه درسته صاف واینسادم ولی خب کاش میرفتم به مراقب میگفتم:) اگه میگفتم و پیدا میکردن یه سال محروم بودن از کنکور اینا دقیقا عین این یه سال من که حیف کردن:) ولی نرفتم میدونم چه آدمایی ان و چجوری میتونستن پنهونش کنن