امروز پسرم با ماشین شوهرم رفته یه دور بزنه تو خیابانون خیلییی خلوت اومذ تقاطع را دور بزنه یه خانمی ماشینش پارک کرده سر تقاطع یه کوچولو خورده ب سپر سپرش اندازه یه وجب شکسته بود بلکم کمتر خانمه هم نبوده اصلا پسرم یساعت نشسته تا صاحب ماشین بیاد خلاصه این خانمه باشگاه بود و میاد و با پسرم حرف میزنه اینااااا کلا ب کنار .....پسر زنگ زد خودمم رفتم با خانمه حرف زدم کارت ماشین دادم .....قضیه اینه ک این خانمه ک خوذش خیلی محترم بود یه دوست پاچپاره داشت ک دمودق موش میدوند میگفت زنگ بزنید 110حالا منم از همه جا بیخبرم فکر میکردم خاهرش یا مادرش خلاصه من بازهم دندون روی جیگرم میذاشتم هرچی این دوستش حرف میزد هیچی نمیگفتم من با خانمه توافق کردم ادرس دادم و فهمیدم اونم خونش یه کوچه پایین تره خونه ما را افتادیم اومدیم دیدیم زن با ماشین پشت سرمونه اون دوستش باز سرشو از شیشه ماشین اورده بیرون میگه واحد چندین و از این چرتو پرتا
از صاحب ماشین پرسیدم این مادرت گفت نه دوستمه دیگه طاقت نیاوردم گفتم خانم ب شما هیچ ربطی نداره من طرف حسابم یکی دیگه است ب شما چه ربطی داره وای زن چقد پاچ پاره بود شروع کرد زر زر کردن که پسرم نذاشت منو کرد تو پارکینگ ....بخدا اعصاب از تصادف و خسارتو اینا خرد نیست فقط اون زن اعصابمو داغون کرد ک هیچکاره بود خدا ازش نگذره بحق علی