یه خونه کشیدیم زمین مادرشوهرم بخاطرمصالح داده بودچک ..خونروازدستمون خواهراش وبرادراش گرفتن ..نگوچک روبانرخ روز مثل نزول کردن امروز سه ساعت انداختنش تو بخاطرنودمیلیون ازاینو اون جورکرد ب چ سختی اومدبیرون یدونه هم ۱۵۰برادوهفته بعدگفتن ک حکم جلب اومده میری تو دارم میمیرم بخدا آنقدر گریه کردیم بابچم ک حدنداره
همه رو منظورش من بودم . باورتون نمیشه . خودشون این همه مصیبت سر ما آوردن بعد زنگ زده منو نفرین میکنه ک من اونو از خانوادش جدا کردم . من ؟؟؟؟
بخاطر ورشکستگی شوهرم خونمون رو فروختیم یک سال رفتیم طبقه بالای خونه اونا نشستیم بدون هیچ دلیلی خونه رو فروختن گفتن تا اردیبهشت وقت دارید خونه رو خالی کنید وقتی میدونستن ما لنگ نون شبمون موندیم .ما مجبور شدیم رفتیم مستاجری اونم با پولی ک دوست شوهرم بهمون قرض داد بابت پول پیش وگرنه باید تو خیابون آواره می‌شدیم
بعد به من میگه از خواهر برادرش جدا بشه هر کی تو رو از خواهرت جدا کرد . خواهر لجن عوضیش مصیبتی نموند سر ما نیاره بعد من اونارو جدا کردم؟
جالبه بدونید شوهرم یه برادر داره ۵ ساله ازدواج کرده رفته شهر زنش حتی یکبار تو این مدت نیومده شهرمون . ۵ ساله نیومده خانوادش رو ببینه . بعد من آدم بدی ام یا شوهرم ؟ هر کسی میشنوه دو تا شاخ درمیاد رو سرش میگه این پسر ورشکست شده این پولا واسه باباش پول خورده بعد راضی شده بچه اش بره بمونه زندان ؟ حالا ما ک از باباش پول نخواستیم میگیم اصلا زمین رو خودت بفروش پول خودت رو بردار بقیه اش رو بده به خودمون
من تاپیک قبلیت فکر میکردم پدرش میخواد پسرش متوجه اشتباهش بشه گذاشته بره زندان ولی الان مطمئن شدم چقد یه پدر می‌تونه سنگدل بشه
خدا خودشو لعنت کنه ....خدا پدر و مادرایی رو لعنت کنه که ببهشید فقط برا همخوابی بچه میزان...و مسئولیت گردن نمیگیرن بعد پرتش میکنن رو شونه بچه مردم
