من چندروزپیش رفته بودم عروسیه دوستم بعد این دوستم یه دخترعمو داره که هم سلیطه اس هم از قبل باهام ضده بعد تو عروسی همه ی دخترا پا شدن سرپا رفتن پیش عروس که چالش بگیرن بعد عروس که دوستمه منم صدا کرد که برم باهاشون چالش بگیریم چون من آخرش رفتم نمیدونستم چه چالشیه یکی دوبار پرسیدم بعد یهو این دخترعموش پیش بقیه ی دخترا که سرپا پیش دوستم وایساده بودن که چالش بگیرن قصدا دخترعموش پیش بقیه ی دخترا چندبار یکسره تکرار کرد و گفت که این دخترشوته و این شوته و این کلا شوته و اینا من اعصابم خورد شد مخصوصا دیدم که قصدا پیش همه ی دخترا داره چندبار یکسره اینحرفارو تکرار میکنه اعصابم خورده شد خواستم جوابشو بدم و بگم تو شوتی که قبلش نگفتین چه چالشی میخوایم بگیرین و من اونور بودم اما دیگه جلوی خودم و گرفتم چیزی نگفتم با این که اعصابم خیلی خورد شد اما جلوی خودمو گرفتم و چیزی بهش نگفتم و فقط رفتم نشستم اما حالا اعصابم خورد مونده و خودخوری میکنم چون اون هم سلیطه اس هم از قبل باهام ضد بود و هم این که چون اونحرفارو یکسره چندبار تکرار کرد و مخصوصا چون قصدا پیش بقیه ی دخترا اون حرفارو یکسره چندبار تکرار کرد و پیششون کوچیکم کرد و هم چون انگار اونحرفاش باعث شد بقیه ی دخترا که اونحرفاشو شنیدن ازم سواستفاده کنن و هم برام پیششون بد شد و هم چون اونموقع جوابشو ندادم واسه ی همه این چیزا حالا خودخوری میکنم و اعصابم خورد مونده به نظرتون باید چی کنم تا از این حال دربیام؟
چون میدونم همیشه بابتش قراره حالم همینجور بمونه و اگه جای من بودین چی میکردین
دخترا میشه لطفا خودتون و بذارید جای من و راجب هردوسوال راهنماییم کنین