خواهرش مادرش برادرش در جریان بودن
مامان منم درجریان بود
حتی خواهرش دوبار اومد دیدنم در خونمون
دخترخالشم باهام رفیق بود
من دیگ هرچی پیامش دادم ازادم نکرد منم بیخیال شدم
من ی رفیق داشتم که با رفیق علی رل زده بود ی گروه ۴ نفره داشتیم
یکماه بعد رفتن علی همین رفیقم اومد گفت فکر برگشت علی رو نکن فراموشش کن باورم نمیشد جای اینکه دلداریم بده اینجور میگفت.چندین ماه بعدش ک من بیخیال علی شده بودم رفیقم گفت علی با رفیقم رل زده بوده بعدش باخودمم رل زده رفتیم کافه و...
نمیدونم کی رابطمونو خراب کرد ولی نبخشیدم علی رو تا ب قیامت