واقعا متنفرم از ذات این دنیا ، من غصه همه کس و همه دنیا رو میخورم. همش رنج همش غصه همش از دست دادن
من چند ساله به این درک رسیدم و دیگه نمیتونم زندگی کنم فقط زندم و منتظرم موعد مرگم برسه و از شر این دنیا خلاص شم اما نگرانم خیلی طول بکشه این موعد
گاهی هم میگم خودم تمومش کنم ولی میترسم و اینکه طاقت اشکو غصه پدر و مادرم ندارم