یه خواهر شوهر دارم اخلاقش در کل خوبه بیاد خونمون کلی کمکم میکنه فلان کار های عقب افتادمو انجام میده
خونش کرج هست ما تهرانیم اون ماهی حداقل دوبار میاد خونه ما با بچه هاش هر بار سه چهار روز میمونه
ولی اون روز من رفته بودم کرج کاری داشتم زنگ زدم خونه ای شاید اومدم یه سر بزنم گفت وای خونمون کار دارم خیلی به هم ریخته است میشه بری فردا بیای خجالت میکشم 😑😑😑
بعد گفتم تو کرج فلان خیابونم گفت وایسا بیام بریم دور بزنیم ب من گفته بود کار دارم خودشو تو دقیقه ولی رسوند