من 3سال عقد بودم با زن مطلقه سن بالا ک دوتا بچه داشت 7سالم بزرگ تر بود زنع از شوهرم 
دختر هم نیستم ..... ینی همه کار کردم ولی ذاتش خراب بود 
3سال جنگیذم 
اما ارزش نداشت 
18سالمه سنم الان انکار 25 هستم خیلی افتادم پژمرده و بی روح شدم 
افسرده شدم 
الآنم دارم جدا میشم 
هر روز آرزوی مرگ برای خودم میکنم 
خدااااا اون زن های خونه خراب کن لعنت کنه ایشااااالا