خواهرم کنکوری هست امسال بعد با دوستاش در حد ۱۵ دیقه رفت پارک کنار خونمون یه دفه دیدم بابا آمد تو اتاقم شروع کرد به نفرین کردن ک خاک تو سرش ایشالله قلم پاش خورد بشه . گردنش بشکنه و.... خیلی ناراحت شدم و بهش هم گفتم خداکنه و .... همش حرف ها و نفرین های خیلی بدی در حقش کرد .مامانمم خونه نبود. دلم خیلی شکست من به خواهرم چیزی نگفتم . باقی خواهر و برادرام هم متاهل شدن فقط من و این موندیم خیلی ناراحتم یعنی نفرینش میگیره! چی کار کنم دیگه نفرین نکنه