اتفاقا شوهر من مقصره،فک کن خواهرش با پرویی تمام به شوهرم میگفت زنتو خونه من نیاز بیاری بیرونش میکنم منم نمیدونستم،قرداش منو برد اونجا اونم منو بیرون کرد اینم مثل بیشعورا موند نگا کرد،فرداش بازم بزور برد،این زن و زندگی نمیفهمه یعنی چی،تو روم میگفت دوست دارم عاشقتم ولی وقتی خونوادشو میدید انگار نه انگار زن داره
خواهر شوهر عقده این با مامانم قطع ارتباط کرده بود سر چی سر اینکه تو پارسال قهر کرده بودی باید مامانت به ما زنگ میزد خوش و بش میکرد نباید براش مهم بود که دخترش قهر کرده😐کلا زندگیمو این خواهر شوهرم بهم ریخت،مثلا زنگ میزد به شوهرم میگفت زنت به من زنگ نمیزنه شوهرمو شب میومد میگفت بیا طلاق بگیریم
اگه قصدت جدیه ... تو برو دادگاه بگو از خونه بیرونم کرده تقاضا عدم تمکین کن اونوقت هیچ گوهی نمی خوره
وقتی مهریه بذاری اجرا دیگه فاتحه اون زندگی خوندست کسی مهریه میذاره اجرا که دیگه نمیخواد زندگی کنه
مشاورم نمیاد آخه،نمیفهمه که باید زنش اولویتش باشه مثل یک از خواهرش میترسه،فک کن بهم میگفت برو خونه خواهرم میگفتم نمیرم اونا بی احترامی کردن میگفت پس بیا طلاق بگیریم،یه بار به مامانم زنگ زده بود میگفت خواهرم کمرش درد می‌کنه زنگ بزن حالشو بپرس😐
وقتی زندگیت رو دوست داشتی و تجربه قهر داشتی نیومده دنبالت چرا دوباره رفتی قهر
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
