2777
2789

قضیه از این قراره من قرار بود بخاطر یه سری مسائل از شوهرم طلاق بگیرم درخواست مهریه داده بودم ولی هنوز دادگاه نه بعد اینه من اومدم خونه مادرم اینا پسرم یک سالشه اونم با خودم اوردم خلاصه شوهرم چند بار اومد با خانواده که برگردم سر زندگیم قبول نکردم و مادرمم بعد یه ماه از طرف دادگاه بچمو داد به پدرش واسه همیشه منم بعد ۲۰روز نتونستم دوریشو تحمل کنم شوهرم بازم اومد که برگرد به زندگی اینا منم برگشتم ولی مادرم گفت بری برنگرد اینجا اصلا من بهش زنگ میزنم ولی اون نه

مشکلت با همسرت چی بود؟ 

کاربری سال نودوهفتم ب چوخ رفت😊روحش شاد.. سرشارم از مشکل.. اینقد مشکلات وحشتناکی دارم ک خودمم میترسم بهشون فکر کنم. دوس داشتی برام دعا کن🙏🏻🌺

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

صبور باش و زندگیت رو بخاطر مادرت بهم نزن. متاسفانه اون داده هایی که در مورد زندگیت و شوهرت به مادرت دادی، علیه خودت تموم شد. باید صبر کنی که جبران شه و تصویری که از زندگی و شوهرت خراب کردی رو دوباره بسازی. اگه اختلافات به خانواده کشیده شه، جمع کردنش سخت میشه. حواست باشه از این به بعد چالش ها رو به لطف خدا خودت مدیریت کنی و جلوی دیگران، رسانه ای نکنی.

عزیزم در مورد مشکلت که میگی شوهرت گل میکشه  و متادون میخوره  بهش بگو فلانی یه جا هست به اسم کنگره ۶۰ که معتادیت رو درمان میکنه اونجا مثل کمپ یا آن ای نیست ببین تو شهرتون شعبه داره کنگره ۶۰ یه روز دو تایی باهم برید یا خودش بره بگو برو ببین اگر دوست داشتی برو شروع کنن واسه ترک و بهش بگو ترکش هم اینطوری نیست که یکهو  بداری کنار یواش یواش ترک میکنی اصلنم اذیت نمیشی فقط خودت اراده کن و برو کنگره ۶۰ 

چقدر زندگی زیباتر می‌شود اگر از محبت کردن به کسانی که لیاقت نداشتن دست برداریم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز