یادم افتاد به خودم
دوم ابتدایی بودم همش زنگ تفریح تنها بودم
دوتا از دوستام جلوم گرفتن گفتن با تو دوست نمیشیم چون پیراشکی میخوری همش شکلاتی هست ( بعد چون از بوفه میخریدم برای خواهر کوچیک ترمم میذاشتم تو کیفم ) کیفمم سکلاتی بود میگفتن بهم شلختع ای😂😂 میگفتن مقنعت هم همیشه کجه اگر درست شه باهات دوست میشیم
یکیشون الان هنوز صمیمی ترین دوستمه بعد ۲۰ سال هنوز صمیمی تریندوست هم هستیم