من ۴ ساله طبقه بالاشون زندگی میکنم
از قبل عید واسه خونه تکونیش رفتم کمک بعد رفت کربلا مدام مهمون میومدو میرفت منو خواهرشوهرم کمکش بودیم من بیشتر کمک کردم چون خواهرشوهرم بارداره
کلییییی وسیله سنگین از تو حیاط بردم تو راه پله بالا نزدیک پشت بوم گذاشتم الان صبح اومده دم در میگ میای ببریم رو پشت بوم وسیله هارو(خب سنگینه) گفتم نه من میخام بخابم...
همش خودخوری میکنم که چرا نرفتم از اونورم اگ میرفتم عصبی میشدم که کوزتم یا عروس
پدرشوهرم کمکش نمیکنه توقع از من داره