یکی از خانومای همکار شوهرم بهش زنگ زد گوشی رو اسپیکر بود انقدررررر لحن صمیمی و راحت پشت این لحن ساعتها حرف زدن بود ک انقدر صمیمیت اجاد بشه گاهیم بین حرفاش لحنش دستوری و لوس بود ک فلان کارو بکن برام و فلان...اخرم خانومه بهش گفت قربونت برم خدافط.اعصابم خورده دیشب هر چی از دهنم دراومده ب شوهرم پیام دادم حتی ب خودش زحمت خوندن نداد ک مبادا ناراحت بشه منم بلاکش کردم از همه جا.الانم انلاینه از صبح نگفته بابت ناراحتی زنم ی جمله براش حتی توضیح بدم ی تلاشی بکنم ک ناراحتش کردم توضیحی بدم حالم بهم میخوره ازش.حیف عمرم ی ذره براش اهمیت نداره نصف روزه خبری از زنش نداره صبح تا الان سر کار بودم الان ک اومدم دراز کشیدم بغض گلومو گرفت ی وقت یکی ناراحتت میکنه ی تلاشی میکنه میفهمی مهمه براش ناراحتید