در بابِ در!
«خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید درِ دیگری»
همین بیتِ سعدی نشان میدهد
ندارد خدا ایدهٔ بهتری
وگرنه نمیبست از اول دری
که بعداً گشاید درِ دیگری
چه فرقی برای تو دارد خدا
دَرِ اینوری یا درِ آنوری؟
ببین پُشتِ هر در که تو بستهای
دلِ خستهای، لالهٔ پرپری
در این سرزمین که دری باز نیست
و اصلاً ندارد در و پیکری
شما مرحمت کن پس از این نبند
ز حکمت در این خطه هرگز دری
بهجایش بزن روی ریموتِ خویش
بکن باز دروازهٔ کشوری..
شروین سلیمانی