؟
میخوابم
سیگار
رقصیدن
ماشین سواری
کتاب خونه
قرآن میخونم📿 آدم مذهبی نیستم ولی قرآن و نماز خوندن آرومم میکنه
میدونم شاید مسخره ام کنی ولی با امام زمان حرف میزنم قشنگ. اروم میشم بعدش هم همیشه یه چیزی میشه که میفهمم حرفمو شنیدن
منم قبلا نبودم راستش ولی یه بار به دلم افتاد یه ختم قران نشستم خوندم به نیت اینکه ارتباط من رو خدا با امام زمان خوب کنه و بعدش اصلا همه چیز عوض شد برام عین پدرم هستن انگار هروقت ناراحتم میشینم حرف میزنم باهاشون درجا همون روز اون چیزی که بابتش ناراحت بودم درست میشد مثلا شوهر من مسافرت منو نمیبرد یعنی انگار میترسید همش میگفت یکی باید جور شه با اون بریم من تنهایی بلد نیستم و فلان بعد یه روز نشستم با امام زمان درد و دل کردم نماز صبح گفتم دلم گرفته دلم مسافرت میخواد شوهرمم خودتون میدونید میترسه و فلان خلاصه گفتم همون روز یهو شوهرم اومد گفت بیا یه جای خوب پیدا کنیم رزرو کنیم بریم سفر گفتم چی شد گفت نمیدونم انگار به دلم افتاده دیگه نگران نیستم خلاصه رفتیم سفر بار ها چیزی که راجع بهش گفتم اتفاق افتاده و فهمیدم که قشنگ گوش میدن به حرفام و کمکم میکنن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
