از زندگی مشترکم راضی نیستم زندگیمون خیلی تکراره خوردن و خوابیدن.اصلا نمیتونم مادر خوبی برای بچه هام باشم.همیش زندگی خواهرشوهرامو میبینم بهشون حسادت میکنم.مخصوصا کوچیکه که زندگیش خیلی عالیه . از این و اون می‌شنوم که رفتن کدوم مسافرت یا میبینمش از نزدیک حس بدی بهم دست میده . میگم والا این خوب شانسی داشت که زندگیش از همه لحاظ عالیه
ب نظر من آدم نباید زندگیشو با کسی مقایسه کنه اینجوری نابود میشب
بازم تو ظاهرو میبینی
یه سریا خیلی خوب بلدن ظاهرسازی کنن
حسادت نکن
بخدا هرکس مسئول زندگی خودشه
منم زنهای دوست های همسرم جایی نمیرن زیاد من و همسرم که میریم سفر به من حسادت میکنن و به هر نحو که میتونن بهم نشون میدن واقعا حالم ازشون بهم میخوره
شماهم حسادت نکن که بیشتر شخصیتت خورد میشه
از وقتی وارد زندگی مشترک شدم شوهری دیدم که همش از صبح تا شب مغازه بود چون مغازه مشترک با پدر شوهرم داره اصلا جرات نداشتیم هرج کنیم یا جایی بریم خیلی اذیت شدم مجبور شدم زود بچه دار شم که شاید به واسطه بچه شوهرم خرج کنه
بچه اولم دوسالش بود که بازم دومی آوردم کلا با بچه داری اصلا نتونستم زندگی و تفریح چیه
بابچه دوم زندگیم بنکل بی‌معنی شد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
