بچه ها ما تایم کوتاهی باهم بودیم و یکبار همو دیدیم و بیشتر به صورت چت بود شاید بگید بزرگش میکنی اما من دحتر بسیار حساسی هستم .. داستانش مفصله فقط بدونید این یبار نامزد بوده و جدا شده و از من خوشش اومد قضیشو تعریف کرد و گف شرایطم اینه من ازت خوشم اومده تورو نمیدونم بشین فکر کن و هر تصمیمی گرفتی بهت احترام میزارم خلاصه نشد ادامه بدم بنا به دلایلی سه ماه کات کردم اما خودم دوباره روز اول عید رفتم فالوش کردم دوباره اوکی شدیم اما اینبار فرق میکرد شور شوق قبل رو نداشت و متوجه شدم نمیخواد منو . بچه ها حال روحیم خیلی بده من هرکس رو تو زندگیم راه نمیدم مگر اینکه عمیقا به دلم بشینه و این اولین رلم بود
دوست دارم قلبمو در بیارم
بیاید بگم چی گف:
نوشت :
سلام شبت بخیر
من احساس میکنم ما به هم نمیرسیم
تو دختر خوبی هستی و نیازمند توجه . اما من سرد و بی احساسم . کلا اینجوری ام نه فقط با تو
اما چون من یکبار ضربه خوردم خیلی میترسم که رابطه جدی رو شروع کنم . شاید هنوز وقتش نرسیده نمیدونم.
من گفتم :
سلام امیر
ممنون که احساساتت رو در میون گذاشتی اگه فکر میکنی اینجوری بهتره به نظرت احترام میزارم
من بهت علاقه داشتم و تلاشم رو کردم که بتونیم رابطه خوبی داشته باشیم اما احساس یه طرفه فایده ای نداره 😊
امیدوارم بتونی عشق واقعی رو تجربه کنی و در کنارش لحظات خوشی داشته باشی
اون گفت :
ممنونم ازت که درکم میکنی . امیدوارم به اون حس و حال و شور برسم که بتونم عاشق باشم . شاید باورت نشه خیلی تنهام اما مجبورم این تنهایی رو تحمل کنم تا بتونم از دوباره همه چی رو شروع کنم
من کفتم :
میدونم
تو زمان درستی با هم آشنا نشدیم
امیدوارم از این شرایطی که توش هستی التیام پیدا کنی و بتونی به ارامش برسی
اون گفت :
ممنونم از همدردیت 🙏 امیدوارم آینده خوبی برامون اتفاق بیفته 🙏
من گفتم :
انشالا
مراقب خودت باش
شب بخیر
اون گفت :
تو هم همینطور . شبت بخیر
این که دیگ تموم شد رفت اما با عزت نفس آسیب دیده ام چه کنم ؟ همش احساس ناکافی بودن میکنم میگم نکنه به اندازه کافی زیبا نبودم نکنه جذابیت رفتاری نداشتم نکنه گفته از این بهتر هست برام ..
دوستان میگذره اینا ؟؟ چون حال روحیم اصلا خوب نیست