هر راهی بگی رفتم
بعد بچه اول گفتم طلاق ک نذاشتن فک وفامیل
بعد مشورت با بزرگترا جنگ ودعوا شد
حتی کمک خواستم ازبرادراش از فامیلای خودم حداقل راه بهش نشون بدن ب آب ونونی برسه هیچ کسی کمک نکرد تازه مادرش مانع میشد دخالتاش بیشتر میشد ب پسرش یادمیداد مثلا من میگفتم همین ماشینو بگیره مادرش یک سال جنگید ک شوهرم ماشین نگیره
من یه تنه باهمه باید میجنگیدم
شوهری ک عقل پیشرفت نداره
خانوادش
فامیلا
خودم
دیگ نمیکشم کم آوردم توان ندارم