بعد پنج سال از ازدواج ما برادرشوهر وسطی ازدواج کردن
من هرگز جواب نیش وطعنه جاری قدیمی رو ندادم
این عید که جاری جدید رفتن با جاری قدیم سفر و من نبودم ایشون رو چلوندن گذاشتن سر جاش
یهو همه گفتن فلانی عجب عروسی بوده که همیشه این خانم بدخلقی کرده ولی صداش رو بلند نکرده
من با بی توجهی به حرفاشون و رسمی بودن با ایشون باعث میشم جرقه بزنن و از دایره منطق خارج بشن