2777
2789

چند بار نگرانی از سرما خوردن بچه‌ات، لذت یک مهمانی دلچسب را از بین برد؟ آخرش که چی؟ نه مریض شد، نه چیزی، و اگر هم شد، بعد از چند روز خوب شد!


یا وقتی فکر می‌کردی غذایت در مهمانی خراب می‌شود و همه بدشان می‌آید، ولی نه‌تنها همه تعریف کردند، بلکه دستورش را هم خواستند.


یا نگران بودی بدون چتر از خانه بیرون بروی و یک‌دفعه باران بگیرد، ولی وقتی باران آمد، آن‌قدر لطیف و دل‌نشین بود که از آن لذت بردی.


یا هر روز استرس داشتی که ماشینت روشن نشود، اما آن روزی که واقعاً خراب شد، خیلی راحت یک راه‌حل پیدا کردی.


واقعیت این است که ذهن ما عاشق ساختن سناریوهای ترسناک است. اما بیشتر نگرانی‌های ما هرگز اتفاق نمی‌افتند یا آن‌قدرها که فکر می‌کنیم، بد نیستند. پس شاید وقتش باشد کمی راحت‌تر بگیریم.

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

یه وقتایی میشه که رو ادمای زندگیت خیلی حساس میشی، حسودی میکنی و دلت نمیخواد جز خودت با هیچکس دیگه ای حرف بزنن، انقدر حسودی میکنی و ازاون بابت اذیت میشی و بهت اهمیت نمیدن که یواش یواش بی حس میشی، دیگه گیر نمیدی حسودی نمیکنی درواقع میشه بگم که اون ادما از چشمت افتادن، میدونی کجا؟ اونجایی که میدونستن تو ناراحت میشی و باز به کارشون ادامه دادن، درسته نمیتونیم فقط برای یک نفر باشیم و همیشه به حرفایی که میزنن گوش بدیم، اما وقتی که قول میدن رفیق صمیمی تو باشن باید هم به حرفت گوش بدن همونجور که اونا این توقع رو دارن توام باید توقع داشته باشی که به حرفات احترام بزارن! پسر دختر هم فرقی نداره و این داستان مربوط به همه ادما میشه و دوطرفس ،تاکید میکنم دوطرفس 🤌؛ پس اگه دیدی هرچقدر که میگی این رفتار غلطه و تو اذیت میشی ولی بهت اهمیت نمیدن از همشون دوری کن🌱

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792