دو دیقه بخدا میرم پیشش فقط دعوا میکنیم از بچگیم باهام مشکل داره
رفتم با روی خوش میگم چیکار میکنی تو حیاط سبزی خورد میکرد گفتم بده منم کمک کنم هی قیافه میگیره
بعد رو صندلی پارچه ای خواستم بشینم یادم افتاد دیروز خاهر زادم جی...کرده روش گفتم این تمیز نیس رفتم یه چیز دیگ پیدا کنم هی داد میزنه باز این اومد میگ تمیزه من از اون بچه چندشم خب تو چندشت نمیشه من چندشم میشه وقتی شسته هم نشده بعد میگ گمشو بمون تو اتاقت تو باید بمونی تو اتاقت یا میگ حرف نزن صداتو نشنونم یسره داره حرف میزنه 😭خدایا بهم صبر بده
حتی از دسشویی میاد دستاشو نمیشوره بهش میگم بشور فشم میده
چیکارکنم من
دلم میخواد انقد کتکش بزنم بمیره یا هم خودمو کتک بزنم تا حالا دستم بهش نخورده ولی کلی خودمو بخاطرش زدم و زخمی کردم لباسامو پاره کردم موهامو از ته زدم الان ازین کارا نمیکنم ولی افسرده شدم حالم خوب نیس