بچه ها یه موضوعی رو من مطلع شدم گفتم که ازتون نظر بخوام ، موضوع از این قراره که یه دختری ۲۲ ساله هست و این دختر یک سال و خورده ای هستش که با پسری تو ارتباطه و مادر دختر هم میدونه که این دوتا فقط باهم میرن و میان (پسر از فامیل های دور مادر دختره هست) حالا این دختر چند وقت پیش با یکی از همکلاسیاش آشنا میشه و از آبان با این پسر همکلاسی هم ارتباط داره و میرن میبینن همو و میان و جالب اینجاست که پسره همکلاسی یه جورایی فهمید که دختره با پسر اولیه ارتباط داره و مامان دختر هم از این موضوع باخبره ، حالا یک روز که همکلاسیش به دختره میگه بعد کارت میبینمت ساعت ۳ ،دختره برمیگرده میگه من نمیتونم بیام و ساعت ۵ میبینمت ، پسره هم میگه باشه منتظر میمونم و رفته کلی خوراکی و هدیه برا دختره خریده ، خیلی اتفاقی تو حین گشت زدن میبینه که دختره تو ماشین پسره هستش و هرچقدر ۱۰ بار این زنگ میزنه به دختره جوابشو نمیداده، خلاصه ساعت ۶ پسره همکلاسی دختره رو میبینه و در خونه سوارش میکنه وکلی هم داد و بیداد شدید راه میندازه که فلانی منو کاشتی اینجا رفتی دور دور و فلان ، به طوری که دختره وسط راه از ماشین پیاده میشه و از ترس میلرزیده ، با این وجود همکلاسیش نمیزاره که با اسنپ بره آرومش میکنه و خودش میرسونتش در خونه خودشون، شب که میشه دختره پیام میده به همون پسری که باهاش دعواش شده و میگه من دیگه نمیخوام ارتباطی داشته باشم ، پسره همکلاسی سابقشم برمیگرده میگه اصلا تو چرا با اون هستی هنوز! شرایط خانوادگی ، شغلی من قابل قیاس نیست با اون (پسر اولی از اوناست که گوشی دختره رو چک میکنه و اگه زنگ بزنه دختره اشغال باشه میگه شات بده کی زنگ زده بود بهت و ….) دختره هم برمیگرده میگه که اون خدامه و این حرفا ، تا جایی که وسط کار از دهنش در میره که اره امیر من باهاش رابطه جنسی داشتم و من دختر نیستم ! پسره همکلاسیشم به شدت شاکی میشه و تهدید میکنه که هم خودم به اون پسره اطلاع میدم ک با من بودی این مدت و اونو پیچوندی هم کپی تمام حرفاتو میزارم کف دست بابات ! (خانواده دختره از این سنتی های به شدت حساس پدر دختره حتی نمیدونه این با پسری حرف میزنه)
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
سیمکارتشو از دسترس عوض میکرده حتی این جوری جلو پسر اولی وا داده بود ک رمز گوشی دختره اثرانگشت پسره ب ...
اوکی ..... میگم که ایشون باید بیان به کل سایت یاد بدن
اگر خودتون نیستید
بی خیالش بشید
اگرم خودت هستی که راه فرار ازشو حتما پیدا میکنی طوریکه به ذهن هیچکدوم از ماها نرسه
"هر کسی را ملاقات میکنی درگیر نبردی است که تو هیچ چیز درباره آن نمیدانی. همیشه مهربان باش." بعد از دیدن خیلی دعوا و پرخاشها در سایت، عمیقا به این نتیجه رسیدم که خیلیها در این دسته جا میگیرند 😊