امشب خیلی از نبود پدرم دلم گرفت
تو سخت ترین لحظاتی که بهش محتاج بودم نداشتمش
شب عروسیم نبود
وقت طلاقم نبود
وقتی مدرکمو گرفتم نبود
خونه خریدم نبود
چقدر دلم میخواست وقتی یه کار بزرگی انجام میدم منو میدید و بهم میگفت چقدر خوشحاله واسم
کاش وقتی خیلی میترسیدم میبود و مثل قبلا میگفت نگران نباش خودم هستم
امشب شب سختی داشتم خیلی ترسیدم خیلی دلم گرفت که نیست
قدر بدونید اگه هنوز میتونید دستای گرم باباتون رو به جای سنگ قبر سردش لمس کنید 🖤
اگه ممکنه به صلوات برای شادی روح پدرم و حل شدن چالش جدید زندگیم بفرستین🌱