منم شهر دور بودم. یکبار اومدم دیدم مادرم همش اخم میکرد. کدو سرخ کرد گفت بخوریم.
برای من بال مرغ گذاشت. برای پسرش ران مرغ
دیگه اصلا خونش نرفتم.
مادرم کلا پسر پرست هست. فقط پسر دوست داره.
الان هم چند سالی هست که نمیرم خونشون .
اگر برم فقط یک ساعت میشینم.
برادرم زن گرفته . .با اینکه مادرم پسر دوسته. و خونه و مغازه به برادرم داده . زنش اصلا محل به مادرم نمیده .
مادرم زورش اومد به من جهاز بده . در عوض برای برادرم و زنش کلی پول خرج کرد.
زن برادرم محل سگ به مادرم نمیزاره.
این هم عاقبت تبعیض بین فرزندان .