پارت دوم:
نه بابا درس چی فاطیما میگه سارا رفته بوده خونشون کلفتی
خیلی ناراحت شدم گفتم کلفت عمته
گفت من که نمیگم فاطیما میگه که مامانش کارگر گرفته سارا رفته بوده خونشونو تمیز کنه صداها از گوشه کنار میومد
اخی بیچاره
ینی فقیره؟
ینی توالتم میشوره؟
اَه چندشه حالمو بهم زدی
وای من دیروز بش دست زدم باید با وایتکس بشورم دستمو
و قه قهه میزدن برام سخت بود مزخرفاتشونو گوش کنم خداروشکر کردم خودش نیست بشنوه بهشون گفتم خفه شین و رو برگردوندم که برم بیرون دیدم سارا کیف به دوش در کلاس وایساده اشک تو چشاش حلقه زده بود کیفشو همونجا انداخت زمین و دووید منم دنبالش رفتم رفت طبقه بالا در کلاس فاطیما وایساده بود یقشو گرفت گفت مگه نگفتم نگو مگه التماست نکردم که نگو با اشک و داد سرش داد میزد فاطیما هم حلش میداد و میگف به من دست نزن قربتی دلم خاسته گفتم
اونجا بود که فهمیدم راسته